وقتی صحبت از نظم و ترتیب به میان میآید، بسیاری از ما ترجیح میدهیم که اشیاء را به شکلی منظم و مرتب بچینیم. اما برای برخی، این تمایل فراتر از یک خصوصیت شخصیتی ساده است؛ این عمل به یک اجبار درونی تبدیل میشود که میتواند روزمرگیها را تحت الشعاع قرار دهد.
اختلال وسواس تقارن، عارضهای که در آن فرد به شدت به دنبال تقارن و نظم است، میتواند به عنوان یکی از مظاهر اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) دیده شود. این نیاز به تقارن و ترتیب نه تنها در چیدمان اشیاء بلکه در روالهای روزانه، تصمیمگیریها و حتی الگوهای فکری فرد نیز نمود پیدا میکند.
در این مقاله، ما به علائم، علل، اکتشاف عمق این وسواس و تأثیرات آن بر زندگی افراد مبتلا خواهیم پرداخت و به بررسی راههایی میپردازیم که از طریق آنها میتوانند درمان وسواس تقارن را رقم بزنند.
مطالعه این مطلب توصیه میشود: 19 نشانه و علائم وسواس فکری
وسواس تقارن چیست؟
وسواس تقارن یکی از انواع وسواسهایی است که در اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) مشاهده میشود. در این نوع وسواس، فرد مبتلا به افکار و اقداماتی مشخص مرتبط با نظم و تقارن است که به طور مداوم و غیرقابل کنترل به ذهنش حمله میکنند.
افراد مبتلا به وسواس نظم و تقارن معمولاً به دنبال حفظ نظم و ترتیب خاصی در محیط خود هستند. آنها ممکن است بر انجام عملیات تکراری و دقیق مانند تنظیم اشیاء به شکل خاص، چیدن و ترتیب دادن اجسام یا تکرار عملیات به صورت مشخص و تعداد مشخص تمرکز کنند. این افراد ممکن است احساس کنند که اگر این اقدامات را انجام ندهند، چیزی بد اتفاق خواهد افتاد یا خوشحال نخواهند شد.
به عنوان مثال، فردی ممکن است نیاز داشته باشد که کتابها را همواره در یک ترتیب خاص و بدون هیچ گونه عدم تقارن قرار دهد. اگر یک کتاب به طور ناخواسته جابهجا شود و ترتیب معمول را تغییر دهد، فرد مبتلا به اختلال وسواس تقارن ممکن است احساس ناامنی، نفرت و استرس بیشتری داشته باشد تا زمانی که ترتیب را به حالت قبلی برگرداند.
اگر به دنبال مشاوره و درمان وسواس تقارن هستید میتوانید در هر ساعت از شبانه روز با شماره 09212014880 تماس بگیرید و از خدمات مشاوره برای وسواس فکری و عملی (حضوری، تلفنی، آنلاین) مرکز مشاوره دکترسلام استفاده کنید.
مطالعه این مطلب توصیه میشود: راه های درمان وسواس فکری عملی
علت وسواس تقارن چیست؟
اختلال وسواس تقارن، یا به طور عامیانه OCD، یک اختلال روانی است که میتواند بر زندگی روزمره فرد تأثیر بگذارد و او را در انجام فعالیتهای روزمره مانند تمیز کردن، بررسی مکرر چیزها، مرتب کردن و دستکاری کردن موارد مختلف درگیر کند. درباره دلایل و علت وسواس تقارن، برخی عوامل میتوانند نقشی در بروز اختلال وسواس تقارن داشته باشند:
1. عوامل ژنتیکی: برخی تحقیقات نشان داده است که وراثت میتواند نقشی در بروز اختلال وسواس تقارن داشته باشد. اگر فردی در خانواده تاریخچهای از این اختلال دارد، احتمال ابتلا به آن برای افراد دیگری در خانواده نیز بالاتر میرود.
2. تنشها و رویدادهای زندگی: ممکن است وقوع رویدادهای تنشزا و مهم در زندگی فرد، مانند از دست دادن عزیزان، تغییرات مهم در زندگی، مشکلات مالی و … بتواند عوامل موثر در بروز اختلال وسواس تقارن باشد.
3. تغییرات شیمیایی در مغز: تحقیقات نشان داده است که تغییرات در سطح مواد شیمیایی مغزی مانند سروتونین میتواند باعث بروز اختلال وسواس تقارن شود. سروتونین یک ماده شیمیایی است که نقش مهمی در کنترل خلق و خوی و حالت روحی افراد دارد.
4. عوامل محیطی: برخی عوامل محیطی نیز ممکن است بر بروز اختلال وسواس تقارن تأثیرگذار باشند. به عنوان مثال: افسردگی، اشتباهات والدین در تربیت فرزند، طرحواره ها و الگوی فکری غلط، تماشای بعضی فیلم ها یا خبرهای ترسناک و… میتواند بر بروز افکار وسواسی تأثیر بگذارد.
مطالعه این مطلب توصیه میشود: مشاوره رواشناسی تلفنی 24ساعته
نشانه ها و علائم وسواس تقارن چیست؟
وسواس تقارن یکی از اختلالات اضطرابی است که برخی افراد ممکن است تجربه کنند. در ادامه با برخی از نشانه ها و علائم وسواس تقارن آشنا میشویم:
1. تکرار بیاندازه اعمال: افرادی که با وسواس تقارن مبتلا هستند، به طور مداوم اعمالی را تکرار میکنند، مانند شستن دستها، بررسی دربها یا تکرار عملیات روزانه.
2. تمایل به ترتیب و اتقان: این افراد تمایل دارند تا به ترتیب و اتقان بیش از حدی در کارها و وظایف خود عمل کنند، به طوری که اغلب وقت بسیار زیادی را برای انجام یک کار ساده صرف میکنند.
3. ترس از عدد و اعداد خاص: برخی از افراد ممکن است برای جلوگیری از بروز بدبینی یا آشفتگی، عدد و اعداد خاصی را به طور مداوم تکرار کنند یا از آنها بپرهیزند.
4. نگرانی از تراز و تعادل: این افراد ممکن است به طور مداوم برای حفظ تعادل و تراز خود وسواس داشته باشند، مانند تراز کردن اشیاء در خانه یا محل کار.
5. ترس از عدم توازن: برخی از افراد ممکن است از عدم توازن در اعمالی که انجام میدهند ترس داشته باشند، مانند نتوانستن تراز کردن کتابها در قفسه.
6. یادآوری های مکرر: افراد با وسواس تقارن ممکن است به طور مداوم به خود یادآوریهایی دهند تا از انجام اعمالی که به نظرشان ناتمام هستند، جلوگیری کنند.
7. ترس از اشتباه: این افراد ترس دارند که اگر کاری را به درستی انجام ندهند، عواقب بدی رخ خواهد داد. بنابراین، برای جلوگیری از اشتباهات، به طور مداوم اعمال را بررسی میکنند.
8. ترس از اختلال: برخی از افراد ممکن است به طور مداوم نگران این باشند که چیزی در زندگیشان اختلال ایجاد کند. به همین دلیل، اعمالی را که به نظرشان احتمال ایجاد اختلال دارند، اجتناب میکنند.
9. ترس از کثیفی و آلودگی: این افراد ممکن است به طور مداوم نگران کثیف شدن و آلودگی شوند. بنابراین، به طور مکرر و بیاندازه دستها و اشیاء را شستشو میدهند.
10. تمایل به مرتب کردن و تنظیم: افراد با وسواس تقارن علاقه زیادی به مرتب کردن و تنظیم اشیاء دارند و ممکن است از نظم و ترتیب در محیطی که در آن زندگی میکنند، نگرانی کنند.
مطالعه این مطلب توصیه میشود: ارتباط با دکتر درمان وسواس
راه درمان وسواس تقارن و نظم با رویکرد روانکاوی
راه درمان وسواس تقارن و نظم از دیدگاه روانکاوی، به کارگیری تکنیکها و رویکردهایی است که برای درک و تحلیل عمیقتر علل روانی نهفته در پشت این اختلالات روانی به کار میروند. در این رویکرد، تمرکز بر فرایندهای درونی ذهن، ناخودآگاه و تعارضات روانی است که ممکن است منجر به بروز علائم وسواسی شوند.
در ادامه به برخی از مراحل و پروتکلهای کلیدی که در درمان وسواس نظم و تقارن با رویکرد روانکاوی مورد استفاده قرار میگیرند، اشاره خواهیم کرد:
1. برقراری ارتباط درمانی: در ابتدا، درمانگر سعی میکند با بیمار یک رابطه درمانی مطمئن و حمایتکننده برقرار کند تا بیمار احساس امنیت کند و بتواند در مورد افکار و احساسات خود صحبت کند.
2. تحلیل انتقالی: در این مرحله، درمانگر به بررسی و تحلیل نحوه انتقال احساسات بیمار به درمانگر میپردازد، که میتواند بازتابی از الگوهای رابطهای گذشته بیمار باشد.
3. تفسیر: درمانگر تلاش میکند تا معنا و مفهوم پنهان در پشت رفتارها، خاطرات، رویاها و افکار وسواسی را شناسایی کرده و آنها را برای بیمار تفسیر کند.
4. رویارویی و تحلیل مقاومت: درمانگر به بیمار کمک میکند تا آگاهی خود را نسبت به مقاومتهای درونی که ممکن است مانع از درمان شوند، افزایش دهد.
5. کار بر روی ناخودآگاه: با تحلیل رویاها و فرونشاندنها، درمانگر کوشش میکند تا به بخشهای ناخودآگاه ذهن بیمار دست یابد و منابع تعارضات و اضطرابهای نهفته را شناسایی کند.
6. بازسازی روانی: در این فرایند، درمانگر و بیمار با همکاری یکدیگر به بازسازی تجربیات و ساختارهای روانی بیمار که ممکن است به وسواس منجر شده باشند، میپردازند.
7. تقویت خودآگاهی و تغییر الگوهای فکری: درمانگر هدایت میکند تا بیمار با شناسایی الگوهای تکرارشونده فکری و رفتاری خود، به تدریج بتواند آنها را تغییر دهد.
8. پایان درمان: وقتی که پیشرفت قابل توجهی حاصل شود، درمان به مرحله پایانی خود میرسد که در آن درمانگر و بیمار به بررسی دستاوردهای درمانی و آمادهسازی برای پایان رابطه درمانی میپردازند.
درمان وسواس فکری تقارن با رویکرد CBT
درمان وسواس فکری تقارن با رویکرد CBT، یکی از مؤثرترین روشهای شناخته شده برای مقابله با اختلال وسواس تقارن است. در این رویکرد، فرض بر این است که تغییر افکار ناکارآمد میتواند به تغییر رفتارهای وسواسی منجر شود. در ادامه، مراحل کلیدی پروتکل درمانی شناختی-رفتاری برای وسواس فکری تقارن توضیح داده شده است:
1. آموزش: در ابتدا، درمانگر به بیمار در مورد وسواس فکری و چگونگی کارکرد افکار وسواسی و رفتارهای اجباری آموزش میدهد. این مرحله به بیمار کمک میکند تا درک بهتری از اختلال خود و نحوه درمان آن داشته باشد.
2. شناسایی افکار وسواسی و چالشگیری شناختی: بیماران یاد میگیرند که چگونه افکار وسواسی خود را شناسایی کنند و با استفاده از تکنیکهای شناختی، اعتبار و صحت آنها را به چالش بکشند. این کار ممکن است شامل نوشتن افکار وسواسی و ارزیابی منطقی آنها باشد.
3. مواجهه و پاسخگیریزدایی (Exposure and Response Prevention, ERP): این تکنیک مرکزی در درمان OCD است که در آن بیمار به تدریج و به طور منظم با موقعیتها یا شیهایی که اضطراب و وسواس را برمیانگیزند (مواجهه) روبرو میشود، بدون اینکه به رفتارهای اجباری متوسل شود (پاسخگیریزدایی). این فرایند به کاهش اضطراب و وابستگی به رفتارهای اجباری کمک میکند.
4. توسعه مهارتهای مقابلهای: درمانگر به بیمار کمک میکند تا مهارتهای جدیدی برای مقابله با اضطراب و تحمل ناراحتی ناشی از عدم انجام رفتارهای اجباری توسعه دهد.
5. تمرینات خانگی: بیماران تشویق میشوند تا مهارتهای جدید را در محیط واقعی زندگی خود به کار ببرند. این تمرینات میتوانند شامل مواجهههای هدفمند و اجتناب از رفتارهای اجباری باشند.
6. نظمدهی خلقی: از آنجا که وسواس فکری میتواند با افسردگی و اضطراب همراه باشد، درمانگر ممکن است به بیمار کمک کند تا استراتژیهایی برای بهبود خلق و خو و کاهش استرس اتخاذ کند.
7. پیگیری و حفظ پیشرفت: جلسات پیگیری به بیمار کمک میکنند تا پیشرفت خود را حفظ کرده و در صورت لزوم، استراتژیهای تازهای برای مقابله با وسواس فکری اتخاذ کنند.
8. پیشگیری از عود: در این مرحله، درمانگر و بیمار برنامهای را تدارک میبینند تا از بازگشت علائم جلوگیری کنند. این ممکن است شامل تداوم تمرینات خانگی و توجه به علائم هشداردهنده باشد.
اشتباهات رایج در درمان اختلال وسواس تقارن
اختلال وسواس تقارن، که یکی از انواع اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) است، میتواند به شدت بر زندگی فرد تأثیر بگذارد و درمان آن نیازمند دقت و صبر زیادی است. اما گاهی اوقات، اشتباهاتی در فرآیند درمان رخ میدهد که میتواند به بهبود بیمار لطمه بزند یا روند درمان را کند کند. در اینجا به بررسی چند اشتباه رایج در درمان اختلال وسواس تقارن میپردازیم:
1. نادیده گرفتن درمانهای روانشناختی: افرادی که با وسواس تقارن دست و پنجه نرم میکنند گاهی اوقات تنها به داروها اکتفا میکنند و اهمیت درمانهای روانشناختی مثل رفتار درمانی شناختی (CBT) و درمان تعرضی و ممانعتی (ERP) را نادیده میگیرند. این در حالی است که ترکیب درمان دارویی با رواندرمانی میتواند نتایج بهتری به همراه داشته باشد.
2. عدم پایداری در درمان: پایبندی به برنامه درمانی یکی از مهمترین عوامل موفقیت در درمان است. گاهی اوقات بیماران به دلیل عدم آگاهی کافی یا ناامیدی از سرعت پیشرفت، درمان را قطع میکنند یا به صورت نامنظم به آن ادامه میدهند که این میتواند روند بهبودی را مختل کند.
3. توقع نتایج فوری: درمان اختلال وسواس تقارن معمولاً زمانبر است و نیاز به صبر و تلاش مداوم دارد. توقع نتایج فوری میتواند منجر به ناامیدی شود و فرد را از ادامه درمان باز دارد.
4. اجتناب از موقعیتها یا اشیا: یکی دیگر از اشتباهات رایج، اجتناب مداوم از موقعیتها، اشیا، یا فعالیتهایی است که میتواند وسواس را تحریک کند. این کار ممکن است به طور موقتی اضطراب را کاهش دهد، اما در درازمدت، این اجتناب میتواند وسواس را تقویت کند.
ضرورت درمان وسواس قرینگی
وسواس قرینگی یکی از اختلالات اضطرابی است که به طور قابل توجهی بر زندگی روزمره فرد تأثیر میگذارد. ضرورت درمان وسواس قرینگی بر اساس چندین عامل قابل توجیه است. در زیر به برخی از این عوامل اشاره میکنیم:
1. تأثیر منفی بر کیفیت زندگی: وسواس قرینگی میتواند بر فعالیتهای روزانه و عملکرد فرد تأثیر منفی بگذارد. افراد مبتلا به وسواس قرینگی ممکن است به دلیل نگرانیها و اختلالات فکری خود، نتوانند به طور عادی و بهینه در جوامع و ارتباطات اجتماعی خود عمل کنند.
2. تأثیر بر روابط شخصی: وسواس قرینگی میتواند بر روابط شخصی فرد تأثیرگذار باشد. نگرانیها و افکار تکراری ممکن است باعث بروز تنش و ناراحتی در روابط خانوادگی، دوستانی و روابط عاطفی شود.
3. تأثیر بر سلامت روانی: وسواس قرینگی ممکن است منجر به افزایش استرس و اضطراب شود. افراد مبتلا به این اختلال ممکن است از تجربه احساسات منفی مانند نگرانی، ترس و عصبانیت رنج ببرند که میتواند به مشکلات روانی بزرگتری منجر شود.
4. تأثیر بر بهرهوری و عملکرد: وسواس قرینگی میتواند به کاهش تمرکز، افزایش زمان صرف شده برای انجام وسواسها و کاهش بهرهوری در کار و تحصیل منجر شود.
5. تأثیر بر بهداشت جسمانی: وسواس قرینگی ممکن است باعث تحمل فشارهای روزمره ناشی از نگرانیها شود که در نهایت میتواند به مشکلات جسمانی مانند خستگی، بیخوابی و کاهش سیستم ایمنی منجر شود.
با توجه به این عوامل، درمان وسواس قرینگی ضروری است تا فرد بتواند از زندگی بهتری بهرهبرد و روابط سالمتری را تجربه کند. درمان میتواند به کاهش علائم وسواس، بهبود کیفیت زندگی و ارتقای عملکرد فرد کمک کند. همچنین، از طریق درمان میتوان تکنیکهای مدیریت استرس و اضطراب را آموزش داد و به بهبود سلامت روانی و جسمانی فرد کمک کرد.