بر اساس داده های سازمان جهانی بهداشت، افسردگی یک بیماری گسترده و علت شماره یک ناتوانی در سطح جهان است. گاهی اوقات رویدادهای زندگی، مانند یک شوک عاطفی یا ضربه روحی، می توانند بر روان ما فشار وارد کنند و باعث ایجاد چیزی شود که به آن افسردگی واکنشی می گویند. افسردگی واکنشی دقیقا چیست؟ علل، علائم و نحوه درمان این نوع افسردگی چیست؟ با مطالعه این مطلب با اطلاعات جامع و کاملی در زمینه افسردگی واکنشی آشنا میشود.
مطالعه این مطلب توصیه میشود: مشاوره افسردگی
افسردگی واکنشی چیست؟
افسردگی واکنشی نوعی افسردگی موقعیتی است که پس از یک رویداد آسیب زا ظاهر می شود. به دنبال یک رویداد استرس زا یا حتی آسیب زا، ممکن است نوعی افسردگی واکنشی را تجربه کنید و در واقع افسردگی واکنشی یکی از پیامدهای یک شوک عاطفی یا یک رویداد آسیب زا مانند مرگ یکی از عزیزان، جدایی، از دست دادن شغل، خیانت و .. است. با این حال در برخی موارد، محرک ممکن است جزئی تر یا حتی وجود نداشته باشد.
مطالعه این مطلب توصیه میشود: بهترین دکتر افسردگی در تهران
علائم افسردگی واکنشی چیست؟
علائم افسردگی واکنشی مانند علائم افسردگی به اصطلاح “کلاسیک” است. از جمله این علائم عبارتند از:
- احساس غم و اندوه مداوم
- احساس تنهایی
- کاهش عزت نفس
- بوجود آمدن افکار منفی نسبت به زندگی و آینده
- از دست دادن انگیزه
- بوجود آمدن استرس و اضطراب
- خستگی زیاد و کندی عمومی
- کاهش میل جنسی
- اختلالات خواب مانند بیداری های شبانه یا پرخوابی
- تغییر در اشتها: از دست دادن اشتها، حتی بی اشتهایی و یا پرخوری. برای برخی غذا به عنوان نوعی پاداش، لحظه ای کوچک از شادی که اضطراب، استرس و غم مرتبط با آسیب را آرام می کند عمل می کند و برای سایر افراد، برعکس، افسردگی واکنشی باعث از دست دادن اشتها و در نتیجه کاهش وزن می شود. به هر حال، اختلالات خوردن در پاسخ به شوک عاطفی بسیار رایج است. آنها نشانه ای هستند که نباید نادیده گرفته شوند.
- برای افرادی که از افسردگی رنج می برند، انجام کارهای کوچک روزمره دشوار می شود. بسته به شدت بیماری (سه سطح از افسردگی با توجه به شدت علائم ارزیابی می شود: خفیف، متوسط، شدید)، بیمار ممکن است خود را در شرایط جدی قرار دهد که دیگر مراقب خود نباشد. بنابراین اطرافیان بیمار ممکن است عباراتی مانند: زندگی برایم شوقی ندارد، دیگر اعتماد به نفس ندارم، دیگر انگیزه ای ندارم، دیگر حوصله هیچ چیز را ندارم و … را بشوند.
چه چیزی باعث افسردگی واکنشی می شود؟
اصطلاح افسردگی واکنشی برای توضیح این واقعیت استفاده می شود که فرد قادر به شناسایی یک عامل محرک زندگی است. همه ما ممکن است در یک مقطع زمانی در زندگی خود با یک رویداد آسیب زا مواجه شویم. با این حال، دو نفر که یک رویداد را تجربه کردهاند، میتوانند کاملاً متفاوت واکنش نشان دهند و کم و بیش تحت تأثیر قرار بگیرند. به همین دلیل است که تعداد زیادی از پارامترهای دیگر در شروع افسردگی واکنشی وجود دارد.
در این زمینه، یک رویداد زندگی می تواند باعث افسردگی واکنشی شود. اگر همه این ابعاد به اندازه کافی قوی باشند، پس از یک رویداد استرس زا، فرد قادر خواهد بود به افسردگی فرار کند. از سوی دیگر اگر فرد دارای ضعف های زیادی باشد، گاهی اوقات شوک بیشتری برای ایجاد علائم افسردگی بوجود خواهد آمد.
امروزه متخصصان سلامت روان، مجموعه ای از عوامل روانی، اجتماعی و بیولوژیکی را برای تعریف افسردگی واکنشی در نظر می گیرند. بنابراین در علل افسردگی واکنشی، ما به طور کلی ترکیبی از چندین مورد از این جنبه ها در افسردگی واکنشی وجود دارد:
- جنبه بیولوژیکی: با آسیب پذیری ژنتیکی یا ارثی مرتبط است. علاوه بر این برای افرادی که سابقه خانوادگی افسردگی دارند، کمی هوشیاری بیشتری لازم است، زیرا در حال حاضر یک آسیب پذیری اساسی وجود دارد.
- جنبه روانشناختی: با تاریخچه شخصی، ساخت شخصیت بیمار و عزت نفس او مرتبط است. آیا او در کودکی به اندازه کافی مورد توجه و محبت قرار گرفت؟ آیا او در معرض استرس های اولیه قرار داشت؟ آیا او موقعیت های رها شدن را تجربه کرده است؟
- جنبه اجتماعی: مربوط به محیط اجتماعی بلاواسطه ای است که فرد در آن تکامل می یابد. آیا او در محیطی دلسوز کار می کند؟ آیا خانواده و دوستان اطرافش به اندازه کافی محافظ هستند؟
مطالعه این مطلب توصیه میشود: درمان افسردگی بعد از زایمان
تشخیص افسردگی واکنشی
برای تشخیص افسردگی واکنشی، باید از حالت قبلی در زندگی بیمار فاصله گرفت و باید یک تغییر واقعی در عملکرد او ایجاد شود که بر کیفیت زندگی او تأثیر بگذارد و این علائم باید حداقل برای 14 روز باقی بمانند. بنابراین، آنچه افسردگی موقت را از این بیماری، یعنی افسردگی واکنشی متمایز میکند، در واقع شدت، همراهی و مدت طولانی چندین علامت است که پس از یک رویداد مهم زندگی ظاهر میشوند.
بسته به فرد و ظرفیت عاطفی او برای پردازش اطلاعات، چارچوب زمانی که در آن افسردگی واکنشی ایجاد میشود میتواند کوتاهتر یا طولانیتر باشد، اما معمولاً بیش از چند چندماه و حتی چندسال ممکن است طول بکشد. بین غم و اندوهی که پس از یک رویداد منفی احساس می شود و شروع یک افسردگی واکنشی که با طول مدت علائم و تأثیر عملکردی این رویداد منفی مشخص می شود، تفاوت وجود دارد. در واقع غم و اندوه برای پذیرش شرایط لازم است، اما اگر شدت آن نامناسب باشد، می توان از افسردگی واکنشی صحبت کرد.
نحوه تشخیص افسردگی واکنشی
شما باید بین افسردگی واکنشی و غم ساده تفاوت قائل شوید. تشخیص این آسیب شناسی توسط روانشناس باید انجام شود. در زیر برخی از علائمی را که به شما امکان می دهد آن را بهتر تشخیص دهید را مشخص شده است:
فرد باید حداقل 2 مورد از 4 علامت اصلی را داشته باشد:
- افسرده خویی و حالت افسردگی (غم و اندوه مدام و احساس پوچی)
- کاهش شدید و یا از دست دادن علاقه و انگیزه
- احساس از دست دادن انرژی
- احساس بی ارزشی و کاهش عزت نفس
این علائم اصلی حداقل با 2 علامت دیگر از جمله موارد زیر همراه است:
- خستگی عمیق و دائمی
- مشکل در تمرکز و کاهش توجه
- کاهش توانایی تفکر یا تمرکز یا عدم تصمیم گیری
- تمایل به سرزنش خود
- استرس و اضطراب
- احساس گناه
- افکار منفی
- اختلال درخواب
- اختلال در اشتها
- افکار مرگ یا رفتار خودکشی
بهترین راه درمان افسردگی واکنشی
برای درمان افسردگی واکنشی می توانید از یک روانشناس کمک بگیرید. بسته به مرحله بیماری یا شدت علائم، او می تواند بهترین روش درمانی را پیشنهاد دهد و در کمتر چندهفته، صرف نظر از اینکه چه مدت قربانی این نوع افسردگی بوده اید، با کمک ابزارهای درمانی ساده و در دسترس همگان، افسردگی واکنشی را که قربانی آن هستید را میتوانید بهبود بخشید. همانطور که ذکر شد، انواع مختلفی از روشهای درمانی برای افسردگی واکنشی وجود دارد. بسته به هر بیمار، شرایط و خواسته های او، روانشناس می تواند یک یا چند راه حل را به او ارائه دهد:
درمان دارویی
در مورد افسردگی واکنشی با شدت متوسط تا شدید، میتوان از تنظیم درمانی مبتنی بر داروهای ضد افسردگی استفاده کرد. در واقع این داروها می توانند به فرد کمک کنند تا احساسات خود را بهتر تجربه کند، درد خود را با شدت کمتری مدیریت کند تا بتواند آزادانه تر در مورد آن صحبت کند و پس از آن خود را از آن رها کند.
با این حال، توجه داشته باشید که تاثیر این داروها ممکن است چند هفته طول بکشد. این یکی از دلایلی است که درمان با داروهای ضد افسردگی باید با نظارت منظم توسط پزشک همراه باشد. ذکر این نکته ضروری است که دوره تجویز داروهای ضد افسردگی حداقل 6 ماه است. علاوه بر این، بیمار نباید درمان خود را بدون توصیه پزشکی قطع کند تا از خطر عود زودرس جلوگیری شود.
روان درمانی ها
حمایت روانی بر خلاف داروهای ضد افسردگی که همیشه ضروری نیستند، سیستماتیک است و ایجاد روان درمانی به منظور بهبود تدریجی بیمار کافی است. درواقع حمایت درمانی یا روان درمانی برای کمک به مبارزه با افکار منفی که به شما هجوم می آورند بسیار مفید است. انواع مختلفی از روان درمانی در موارد افسردگی واکنشی وجود دارد که همه آنها روش های موثری در درمان افسردگی است:
- درمان شناختی رفتاری: روانشناس روی افکار ناکارآمد بیمار و رفتارها و واکنش هایی که در او ایجاد می کند کار خواهد کرد. هدف در اینجا بالا بردن آگاهی بیمار به منظور اصلاح تدریجی افکار و رفتارهای او است.
- روان درمانی حمایتی: روانشناس از گوش دادن فعال و خیرخواهانه استفاده می کند تا به بیمار اجازه دهد آزادانه احساسات خود را بیان کند تا به تدریج تعادل روانی خوبی پیدا کند.
- روان درمانی روان پویشی: روانشناس، بیشتر روی داستان زندگی بیمار، ساخت هویت او، پیوندی که می تواند با زندگی فعلی او وجود داشته باشد و نحوه واکنش دقیق او به این رویداد آسیب زا کار خواهد کرد.
- درمان بین فردی: این یک درمان مختصر است که طی آن روانشناس به پیوندهای بین فردی و روشی که محیط اجتماعی می تواند به بهبودی بیمار کمک کند علاقه مند است.
افسردگی واکنشی، مانند هر نوع افسردگی دیگری، بیماری است که نباید آن را سهل انگاری کرد، زیرا باعث تغییر واقعی در عملکرد مغزی و شناختی می شود. این تغییر برگشت پذیر است، اما اگر بیمار در جستجوی مراقبت های مناسب کند باشد، می تواند بهبود یابد. همچنین در افسردگی، خطرات عود قابل توجه است. با پیروی دقیق از استراتژی درمانی که با روانشناس تصمیم گرفته شده است، می توان از این موارد اجتناب کرد. درمان طولانی مدت و نظارت منظم توسط روان درمانگر اغلب ضروری است. البته بدون مشارکت فعال شما هیچ چیز ممکن نیست.
نکته مهم
به طور کلی، مهم است که به یاد داشته باشید که وقتی اولین علائم ظاهر شد، سریعاً با یک روانشناس مشورت کنید. البته در هر صورت برای رهایی از افسردگی، همراهی روانشناس ضروری است که هم روی آسیبهای روحی شما کار میکند و هم به شما کمک میکند تا بر آن غلبه کنید و هم شما را در فرآیند تحول شخصی همراهی کند. با انجام جلسات مشاوره افسردگی واکنشی، سریعتر و آسانتر خواهید توانست الگوهای فکری خود را تجزیه کنید و رفتارهای واکنش دفاعی و باورهای محدودکننده خود را کنار بگذارید تا اینکه به تنهایی عمل کنید.