اختلال افسردگی مداوم یا اختلال دیس تایمی، نوعی افسردگی مزمن است که بسیاری از افراد را تحت تأثیر قرار می دهد.
افسردگی مداوم، یک نوع افسردگی طولانیمدت را توصیف کند که میتواند سالها طول بکشد و بر روابط، کار و فعالیتهای روزانه شما تأثیر منفی بگذارد. مقابله با اختلال افسردگی مداوم می تواند دشوار باشد زیرا ماهیت مزمن دارد. با این حال، در بسیاری از تحقیقات ثابت شده است که ترکیبی از روان درمانی و دارودرمانی به مدیریت علائم کمک می کند.
اگر به دنبال تشخیص یا درمان افسردگی مداوم هستید، میتوانید در هر ساعت از شبانه روز با شماره 09212014880 تماس بگیرید و از خدمات مشاوره افسردگی (حضوری، تلفنی، آنلاین) مرکز مشاوره دکترسلام استفاده کنید.
مطالعه این مطلب توصیه میشود: ارتباط با روانشناس آنلاین
افسردگی مداوم چیست؟
از آنجا که افسردگی انواع مختلفی دارد، با مفاهیم متعدد مربوط به افسردگی، همیشه به راحتی نمی توان کلمات درست را در مورد افسردگی بیان کرد.
گاهی احساس افسردگی کاملا طبیعی است. اما زمانی که این حالت ذهنی تداوم یابد، می تواند نشانه ای از افسردگی مداوم باشد. تعریف سازمان بهداشت جهانی از افسردگی مداوم این است: یک اختلال روانی رایج که با غم و اندوه، از دست دادن علاقه یا لذت، احساس گناه، عزت نفس پایین، افکار منفی، اختلالات خواب یا حتی اختلال اشتها، خستگی و کاهس تمرکز که حداقل برای چند ماه یا چندسال متوالی تداوم یابد مشخص می شود.
مطالعه این مطلب توصیه میشود: متخصص درمان افسردگی
علت افسردگی مداوم چیست؟
افرادی که افسردگی مداوم دارند ممکن است تعجب کنند که چرا و چگونه این بیماری را تجربه کرده اند. عوامل مختلفی وجود دارد که می تواند در ایجاد اختلال افسردگی مداوم نقش داشته باشد. هر یک از این عوامل برای تقویت علائم رایج افسردگی با هم کار می کنند و حتی می توانند احساس استرس را در فرد افزایش دهند. این عوامل عبارت اند از:
- ژنتیک یا سابقه خانوادگی در ابتلا افسردگی
- رویداد و تجربیات آسیب زا در زندگی
- استرس مزمن یا یک بیماری پزشکی مانند مشکل در انتقال دهنده های عصبی
- استراتژی های مقابله ای ضعیف در مدیریت مشکلات
اگر اختلال افسردگی مداوم درمان نشود، عوارض مرتبط با اختلال افسردگی مداوم می تواند بر کیفیت زندگی فرد تأثیر منفی بگذارد. این موارد عبارتند از سوء مصرف مواد، درگیری های خانوادگی و مسائل مربوط به روابط، افکار آسیب رساندن به خود و خودکشی، درد و بیماری مزمن، کاهش بهره وری در جنبه های مختلف زندگی وغیره. برای کمک به محدود کردن عوارض مرتبط با اختلال افسردگی مداوم، به دنبال گزینه های درمانی و پیشگیری باشید.
مطالعه این مطلب توصیه میشود: درمان افسردگی اساسی
علائم و نشانه های افسردگی مداوم
یک فرد مبتلا به اختلال افسردگی مداوم می تواند طیف وسیعی از علائم را تجربه کند که در همه اشکال افسردگی دیده می شود. چیزی که این تشخیص را متمایز میکند این است که علائم کمتر شدید و طولانیتر هستند و مقابله با تأثیر طولانیمدت را برای فرد سخت میکند. برخی از نشانه های افسردگی مداوم عبارتند از:
- غم و اندوه مداوم، پوچی یا احساس ناراحتی
- عزت نفس پایین، انتقاد از خود یا احساس ناتوانی
- تحریک پذیری، عصبانیت بیش از حد، داشتن نگرش منفی
- احساس گناه و نگرانی در مورد اتفاقات گذشته، حال و آینده
- گوشه گیری و انزوای اجتماعی، پرهیز از فعالیت های اجتماعی
- مشکلات مربوط به خواب (بیخوابی یا پرخوابی)
- کاهش قدرت تمرکز و مشکل در تصمیم گیری
- کاهش فعالیت، اثربخشی و بهره وری
- عدم علاقه به فعالیت های روزانه
- کاهش اشتها یا پرخوری عصبی
- خستگی و کمبود انرژی
مطالعه این مطلب توصیه میشود: نشانه های اصلی افسردگی
درمان اختلال افسردگی مداوم با رویکرد CBT
اختلال افسردگی مداوم یکی از اختلالات روانشناختی شایع است که نیاز به درمان مناسب دارد. یکی از رویکردهای مؤثر در درمان این اختلال، به روش مشاوره رفتاری شناختی (CBT) است.
رویکرد CBT بر این فرضیه تمرکز دارد که افکار، احساسات و رفتارهای ما با یکدیگر ارتباط مستقیم دارند. بنابراین، با تغییر افکار و الگوهای نادرست، میتوان تغییرات مثبتی در احساسات و رفتارها ایجاد کرد.
در درمان اختلال افسردگی مداوم با رویکرد CBT، افراد با استفاده از ابزارها و تمرینهای مشخصی، افکار منفی و الگوهای نادرست خود را شناسایی کرده و آنها را با افکار و الگوهای مثبت و سالم جایگزین میکنند. همچنین، این روش به افراد کمک میکند تا مهارتهای مدیریت استرس، حل مسئله، و بهبود روابط خود را ارتقاء دهند.
به طور کلی، درمان اختلال افسردگی مداوم با استفاده از رویکرد CBT معمولاً شامل جلسات مشاوره فردی و تکنیکهای متنوعی مانند شناخت افکار، مدیریت احساسات، تغییر رفتار و تمرینات عملی است.
البته، مهم است که درمان افسردگی مداوم را با کمک یک متخصص روانشناسی یا مشاوره روانشناسی انجام دهید. این فرد میتواند بر اساس نیازهای شخصی شما، برنامهریزی و راهنمایی مناسبی ارائه دهد.
مطالعه این مطلب توصیه میشود: درمان افسردگی حاد
درمان اختلال افسردگی مداوم با رویکرد روانکاوی
اختلال افسردگی مداوم یکی از اختلالات روانی شایع است که به طور مداوم و بدون توجیه منطقی احساس افسردگی و ناراحتی عمیق را در فرد ایجاد میکند. درمان این اختلال با استفاده از رویکرد روانکاوی میتواند موثر و کارآمد باشد.
رویکرد روانکاوی به این فرضیه پایبند است که افکار ناخودآگاه و تجارب ناخودآگاه ما تأثیر زیادی بر رفتار و احساساتمان دارند. به عنوان نمونه، روانکاوان معتقدند که تجربههای ناخودآگاه ناشناخته میتوانند از طریق روشهایی مانند تحلیل رویاها و حدس زدن از روی تفسیرات، شفاف شوند و درک بهتری از افکار و احساسات عمیق خود پیدا کنیم.
برای درمان اختلال افسردگی مداوم با رویکرد روانکاوی، معمولاً از روشهای زیر استفاده میشود:
- تحلیل رویاها: رویاها میتوانند الگوها و نمادهایی از ناخودآگاه فرد را نشان دهند. با تحلیل رویاها، میتوانید به رویدادها و افکاری که در پشت افسردگی شما قرار دارند، نزدیکتر شوید.
- تحلیل رابطه با روانشناس: در یک رابطه با یک روانشناس، میتوانید در مورد تجربیات و احساسات خود صحبت کنید و از تحلیل و تفسیر روانشناس برای درک عمیقتری از خودتان و علت افسردگی استفاده کنید.
- ارتباط با احساسات عمیق: در جلسات روانکاوی، ممکن است به شناسایی و بیان احساسات عمیق خود بپردازید و درک کنید که چگونه این احساسات بر رفتار و افکار شما تأثیر میگذارند.
- نقد ساختارهای ناخودآگاه: از طریق تحلیل و بررسی ساختارهای ناخودآگاه خود، میتوانید الگوهای نامطلوبی که به افسردگی شما منجر میشوند را شناسایی کنید و آنها را تغییر دهید.
مهم است بدانید که درمان افسردگی مداوم با رویکرد روانکاوی نیازمند زمان و تعهدی قوی است. همچنین، درمان با رویکرد روانکاوی بهتر است توسط یک روانشناس مجرب و متخصص در این زمینه انجام شود.
مطالعه این مطلب توصیه میشود: راه های کمک به فرد افسرده
درمان اختلال افسردگی مداوم با رویکرد رفتار درمانی
اختلال افسردگی مداوم یکی از اختلالات رایج روانشناختی است که ممکن است بر روی کیفیت زندگی فرد و توانایی او در انجام فعالیتهای روزمره تأثیر بگذارد. رویکرد رفتار درمانی یکی از روشهای مؤثر در مداوای این اختلال است.
درمان اختلال افسردگی مداوم با رویکرد رفتار درمانی بر اساس اصول و تکنیکهای روانشناسی رفتاری بنا شده است. هدف اصلی این روش، تغییر الگوهای رفتاری و افکار منفی که ممکن است در افزایش افسردگی نقش داشته باشند، است. این روش بر مبنای این اصل عمل میکند که تغییر در رفتار و فعالیتهای روزمره میتواند تأثیر مثبتی بر روی حالت روحی فرد داشته باشد.
در رویکرد رفتار درمانی، تکنیکهای مختلفی برای درمان اختلال افسردگی مداوم استفاده میشود. برخی از این تکنیکها عبارتند از:
- آموزش مهارتهای مدیریت استرس: این مهارتها شامل تمرینهای تنفسی، تمرینات تمرکز و آرامش، و تکنیکهای مدیریت زمان میشوند.
- تغییر الگوهای رفتاری: این شامل تمرینات فعالیتهای بدنی منظم، تغییر در الگوی خواب و بیداری، و ایجاد فعالیتهای لذتبخش و هدفمند در زندگی روزمره است.
- تغییر الگوهای فکری: در اینجا تلاش میشود تا الگوهای منفی فکری که در ایجاد افسردگی نقش دارند، تغییر یابند و جایگزین الگوهای مثبت و سازنده شوند. برای این منظور از تکنیکهایی مانند شناسایی و تغییر افکار منفی، تمرینات تفکر مثبت و خودپنداره مثبت استفاده میشود.
مهم است بدانید که درمان افسردگی مداوم با رویکرد رفتار درمانی باید تحت نظارت و هدایت یک روانشناس متخصص صورت بگیرد. همچنین، هر فرد و شرایط افسردگی بستگی به شدت و نوع آن دارد و بنابراین درمان به صورت فردی و با توجه به نیازهای خاص هر فرد تنظیم میشود.
مطالعه این مطلب توصیه میشود: چگونه از شر افسردگی خلاص شویم؟
درمان اختلال افسردگی مداوم با رویکرد واقعیت درمانی
اختلال افسردگی مداوم یک وضعیت جسمی و عاطفی است که باعث کاهش انرژی، احساس بیارزشی، ناامیدی و افکار منفی مداوم میشود. درمان اختلال افسردگی مداوم به گونههای مختلف صورت میگیرد و یکی از رویکردهای مورد استفاده درمانی، رویکرد واقعیت درمانی است.
رویکرد واقعیت درمانی به تغییر نگرش و رفتارهای منفی و غیرموثر مرتبط با افسردگی مداوم میپردازد. این رویکرد بر اساس ایدهای است که افکار منفی و نادرست ما درباره خودمان، دیگران و جهان بیرون میتوانند عامل اصلی افسردگی ما باشند. درمانگر در این روش با کمک بیمار، سعی میکند تا به تحلیل و ارزیابی صحیح شرایط واقعی زندگی بپردازد و افکار و باورهای منفی را با افکار و باورهای مثبت و موثر تر جایگزین کند.
رویکرد واقعیت درمانی شامل مراحل مختلفی است که به طور کلی شامل شناخت افکار و باورهای منفی، ارزیابی و تحلیل آنها، تغییر نگرش و رفتارهای نامناسب و ایجاد تغییرات سازنده در زندگی روزمره میشود. درمانگر با استفاده از مکالمات روانشناختی، مطالبات و تمرینهای واقعیتبنیاد، بیمار را در تغییر و بهبود وضعیت افسردگی همراهی میکند.
همچنین، در برخی موارد، درمان اختلال افسردگی مداوم ممکن است نیاز به ترکیب روشهای مختلف مانند مشاوره، داروها و تغییرات در سبک زندگی داشته باشد. مهمترین نکته این است که هر فردی نیازهای منحصر به فرد خود را دارد و برنامه درمانی باید به صورت شخصی سازی شده و با توجه به نیازها و شرایط فرد تعیین شود.
مطالعه این مطلب توصیه میشود: علت افسرده خویی
نکات مهم در درمان افسردگی مداوم
روانشناسان به عنوان یکی از کارشناسان حوزه روانپزشکی و روانشناسی، نقش مهمی در درمان افسردگی مداوم دارند. آنها با استفاده از روشها و تکنیکهای مختلف، به بیماران کمک میکنند تا از این وضعیت ناراحت کننده خارج شوند.
روانشناسان درمانی روانشناختی رفتاری (CBT) را به عنوان یکی از روشهای موثر در درمان افسردگی مداوم استفاده میکنند. این روش بر اساس ایدهآلها و باورهای منفیی که در ذهن بیماران ایجاد میشود، تمرکز دارد و بیماران را آموزش میدهد که چگونه این باورها را تغییر دهند و راههای سالمتری را برای تفسیر رویدادها و واکنش به آنها پیدا کنند.
روانشناسان همچنین ممکن است از روشهای دیگری مانند درمان دارویی، مشاوره خانواده و تحلیل روابط استفاده کنند. درمان دارویی میتواند شامل مصرف آنتیدپرسانتها یا مهارکنندههای بازجذب سروتونین باشد که به کنترل سطح عواطف و بهبود خلق و خوی بیمار کمک میکند. همچنین، همراهی خانواده و تحلیل روابط میتواند به بیمار کمک کند تا دلایل عمدهای که به افسردگی مداوم او منجر میشود را شناسایی کند و با آنها مقابله کند.
نقش روانشناسان در درمان افسردگی مداوم بسیار مهم است. آنها با ارائه راهکارهای مناسب و تغییر الگوهای روانی منفی، به بیماران کمک میکنند تا بهبود یابند و کیفیت زندگی بهتری را تجربه کنند.
علاوه بر نکات ذکر شده، برخی دیگر از راه های درمان افسردگی مداوم عبارت اند از:
1. بر خلق و خوی خود نظارت کنید
افسردگی مداوم، می تواند باعث شود که احساس کنید سایه ای خاکستری بر کل زندگی شما افتاده است. در واقع، نگاه شما به جهان، بسته به کاری که انجام میدهید و اتفاقاتی که در اطرافتان میافتد، دائماً در روز و شب، هر ثانیه در حال تغییر است.
فردی افسرده یک بار گفت: من همیشه احساس وحشتناکی می کنم. از او خواستیم وضعیت بدخلقی خود را در مقیاس 0 تا 10 پیگیری کند، این کار را هر ساعت در طول روز انجام دهد و همچنین یادداشت کند که در آن لحظه چه میکند. معلوم شد که افسردگی او اصلا آنقدر که به نظر می رسید وحشتناک نبود. او وقتی در خانه نشست و به این فکر کرد که زندگی او چقدر وحشتناک است، بدترین احساس را داشت. و هنگامی که او کار می کرد، ورزش می کرد یا با دوستان صحبت می کرد، بسیار بهتر می شد (حتی زمانی که افسردگی او موضوع گفتگو بود).
2. یک زمان سرگرم کننده برنامه ریزی کنید
ممکن است به نظرتان برسد که به دلیل افسردگی، فراموش کرده اید که چگونه منتظر هر چیزی باشید. این احساس را بپذیرید، اما اجازه ندهید شما را فلج کند. کارهایی را انجام دهید که به شما احساس خوبی می دهد، حتی زمانی که تمایلی به آن ندارید.
ما اغلب به بیماران افسرده پیشنهاد می کنیم که فقط از روی مبل بلند شوند و کاری انجام دهند که ممکن است آنها را خوشحال کند. اینها چیزهایی مانند پیاده روی، معاشرت در تعطیلات آخر هفته، رفتن به موزه، یا لذت های ساده مانند حمام آب گرم، موسیقی، فیلم، یا مطالعه هستند. اگر خودتان را وقف شادی های کوچک کنید، خلق و خوی کلی شما بهبود می یابد.
همچنین اختصاص زمانی برای برنامه ریزی مثبت، مفید است. برنامهای از چیزهایی که میتوانید منتظر آنها باشید، تهیه کنید. می توانید برای کاوش در شهر یا روستای پدری خود بروید. میتوانید به یک باشگاه مسافرتی بپیوندید یا مسیرهای
3. فعالیت های لذت بخش داشته باشید
می توانید به کلاس های هنری بروید (به هر حال، ملاقات با افراد جدید جالب در هر کلاسی آسان است) یا نواختن یک ساز موسیقی را یاد بگیرید. وقتی چنین فعالیت هایی را در برنامه های خود داشته باشید، متوجه خواهید شد که چگونه افکار مربوط به آنها با افکار ظالمانه برای رسیدن به جایی در خورشید مبارزه می کنند. از یک کویر بی پایان افسردگی، زندگی به تدریج به یک سری فراز و نشیب تبدیل خواهد شد.
4. ارتباطات اجتماعی را حفظ کنید
ارتباط با افراد دیگر سنگر اصلی در برابر افسردگی مداوم است. وقتی فردی احساس بدی دارد، اغلب به دنبال گوشه گیری است. از روابط دور میشوید، زیرا تمایلی به تعامل اجتماعی ندارید، به این دلیل که از بیماری خود خجالت میکشید، یا صرفاً به این دلیل که در خلق و خوی بدی هستید. این فقط مشکل را تشدید می کند.
افرادی که با دوستان خود در تماس هستند، آماده انجام کارها با دیگران هستند، افرادی که تمایل به روابط جدید دارند، بسیار سریعتر بر افسردگی غلبه می کنند.
افسردگی شما نباید دلیلی باشد که رابطه را ترک می کنید. برعکس، میتوانید به گروهها و سازمانهای موضوعی بپیوندید، به روابط قدیمی جان بدهید، به طور منظم ارتباط برقرار کنید. این امکان وجود دارد که در ابتدا همه اینها لذت زیادی برای شما به همراه نداشته باشد.
ممکن است فکر کنید دوستان من بدردبخور نیستند. این باور را به چالش بکشید، آنها را به ملاقات دعوت کنید، از برنامه های مثبت خود بگویید، سعی کنید به کسی توجه کنید و خودتان از کسی حمایت کنید.
5. چیزهای جدیدی را امتحان کنید
خود محوری بهترین دوست افسردگی است. این باعث میشود که شما را در رگهای از تفکر منفی و ترحم به خود گیر بیاورید. یک راه خوب برای رهایی از این وضعیت این است که چیزهای جدید را امتحان کنید، به دنبال تجربیات جدید باشید.
ما دیده ایم که مردم با وادار کردن خود به رفتن به یوگا، مدیتیشن، درس های موسیقی، پیاده روی، کلاس های آشپزی، رقصیدن، خواندن جلسات باشگاه، ملاقات با دوستان قدیمی، تور، پیوستن به تیم های مختلف، گروه های مذهبی، کاوش در موضوعات جالب و…، اثرات مفیدی را تجربه میکنند.
6. به دیگران فکر کنید
شروع به انجام کارها برای دیگران حتی لذت بخش تر است. هیچ چیز به اندازه توجه به منافع دیگران بر نگرش شما نسبت به زندگی خود تأثیر نمی گذارد. اغلب کمک می کند که به مشکلات خود از یک منظر جدید نگاه کنید.
یکی از افراد افسرده که به خاطر شغلش به شدت افسرده بود، وقتی شروع به کمک به بی خانمان ها کرد، خیلی راحت تر شد. «الان من نسبت به خودم احساس متفاوتی دارم. من بیشتر به دیگران فکر می کنم و خیلی خوشحال تر شده ام.» داوطلب شدن، کمک به افرادی که در شرایط سخت زندگی هستند، و فقط کسانی که شخصاً آنها را می شناسید و دارای نوعی مشکلات هستند، درمان عالی برای حسرت است. ما بارها دیده ایم که چگونه افرادی که چنین تجربه ای را تجربه کرده اند تغییر کرده اند. البته این موضوع نباید به معنی ایثارگری مفرط تبدیل شود.
7. بهترین دوست خود شوید
اگر بهترین دوستت غمگین بود به او چه می گفتی؟ چگونه سعی می کنید او را تشویق کنید؟ اگر او به نظر خودش شکست خورده به نظر می رسید، به او چه می گویید تا احساس عشق و مراقبت کند؟
در سخت ترین زمان ها به کسی نیاز دارید که شما را تشویق کند. اگر مثل اکثر افراد افسرده هستید، در مواقعی بدترین دشمن خودتان هستید. بنابراین توصیه می کنیم سعی کنید آن را تغییر دهید و بهترین دوست خود شوید.
8. شما باید همیشه در کنار خود بمانید.
اگر شما هم مانند اکثر افراد افسرده هستید، معمولا نقش متفاوتی دارید. شما نسبتاً عادت دارید که خشن ترین منتقد خود و بدبین ترین مشاور خود باشید، کسی که می تواند هر تلاش شما برای شاد بودن را تضعیف کند.
عدم پذیرش خود معمولاً یک عنصر مهم در ایجاد افسردگی است. افرادی که خود را دوست ندارند، دوست داشتن زندگی برایشان سخت است. در مبارزه با افسردگی، مهم است که متوجه شوید چقدر عادت دارید خودتان را به خاطر شکستهای درک شده قضاوت کنید و از شر این محکومیت خلاص شوید.
مانند همه مردم، شما اشتباه می کنید، شما کامل نیستید. با این وجود، شما فردی شایسته عشق و همدردی هستید. و هیچ مقدار اشتباه و شکست نمی تواند آن را تغییر دهد. اگر شروع به نشان دادن مهربانی (در افکار و اعمال) کنید، دلیل بسیار کمتری برای غمگین شدن خواهید داشت.
9. یادداشت نویسی کنید
نوشتن افکار و وقایع روزانه، به ساختار تجربه و همچنین افکار و احساسات کمک می کند و در نتیجه به بهبود خودآگاهی کمک می کند. برخی از افرادی که بر افسردگی غلبه کرده اند گزارش می دهند که تنها از طریق توصیف و خواندن یادداشت های خود بود که شروع به درک علل بیماری خود کردند.
نقاشی کردن، پخش موسیقی یا گوش دادن به موسیقی، همراه با نوشتن، می تواند به شما کمک کند تا از احساسات خود آگاه شوید و سپس به بهبودی نیز بپردازید.
تفاوت افسردگی اساسی با افسردگی مداوم
افسردگی یکی از شایعترین اختلالات روانی است که افراد را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار میدهد. افسردگی اساسی و افسردگی مداوم دو نوع متفاوت از این اختلال روانی هستند که با ویژگیها و معیارهای تشخیصی مختص به خود شناخته میشوند.
افسردگی اساسی، که به نام اختلال افسردگی اساسی (MDD) نیز شناخته میشود، نوعی افسردگی است که در آن فرد دستکم به مدت دو هفته دچار حالتی از اندوه عمیق یا از دست دادن علاقه یا لذت در فعالیتهایی که قبلاً از آنها لذت میبرد، میشود. این نوع افسردگی میتواند شدید باشد و تأثیر قابل توجهی بر عملکرد روزمره فرد بگذارد. علائم شامل تغییر در اشتها یا وزن، اختلال در خواب، خستگی، احساس بیارزشی، مشکل در تمرکز، و افکار خودکشی میتواند باشد.
در مقابل، افسردگی مداوم که با نام اختلال خلقی دوامدار (Dysthymia) نیز شناخته میشود، یک نوع مزمنتر افسردگی است که برای دو سال یا بیشتر در بزرگسالان، و یک سال یا بیشتر در کودکان و نوجوانان، ادامه دارد. علائم آن معمولاً کمتر شدید هستند اما دوام بیشتری دارند و ممکن است فرد را به طور مداوم تحت تأثیر قرار دهند. افراد مبتلا به دیستیمیا ممکن است احساس ناامیدی، افزایش خستگی و احساس بیعلاقگی به فعالیتهای روزمره را تجربه کنند.
یکی از تفاوتهای کلیدی بین این دو نوع افسردگی در مدت زمان و شدت علائم است. افسردگی اساسی معمولاً دورههایی از شدت بالا دارد که به طور قابل توجهی بر زندگی فرد تأثیر میگذارد، در حالی که افسردگی مداوم با علائم طولانیمدت اما نسبتاً کمتر شدید همراه است.
تشخیص دقیق و درمان مناسب برای هر دو نوع افسردگی ضروری است. افراد مبتلا به افسردگی اساسی ممکن است به درمانهایی مانند داروهای ضدافسردگی، رواندرمانی، یا ترکیبی از این دو نیاز داشته باشند. در مورد افسردگی مداوم، درمانهای طولانیمدت و مداوم نیز ممکن است لازم باشد تا به فرد کمک کند تا با علائم خود مقابله نماید و کیفیت زندگی بهتری داشته باشد.
در هر صورت، مراجعه به یک متخصص سلامت روان میتواند به تشخیص صحیح و انتخاب بهترین روش درمانی کمک کند. افسردگی یک بیماری است که باید جدی گرفته شود، اما با حمایت مناسب و درمان مؤثر، افراد میتوانند بهبود یابند و به زندگی سالم و پرباری بازگردند.
اختلال افسردگی مداوم در DSM 5
اختلال افسردگی مداوم، که با نام دیستیمیا نیز شناخته میشود، یکی از انواع اختلالات خلقی است که در طبقهبندی بیماریهای روانی DSM-5 معرفی شده است. این اختلال با یک احساس غم و ناراحتی مزمن که برای دو سال یا بیشتر در بزرگسالان (و حداقل یک سال در کودکان و نوجوانان) ادامه دارد، مشخص میشود. نشانهها میتوانند شامل از دست دادن علاقه به فعالیتهای روزمره، مشکل در خواب، خستگی، احساس پستی یا بیارزشی، مشکل در تمرکز و تصمیمگیری، و افکار خودکشی باشد.
در DSM-5، اختلال افسردگی مداوم در بخش اختلالات خلقی قرار دارد و به عنوان یک بیماری مزمن تلقی میشود که میتواند تاثیر عمیقی بر کیفیت زندگی فرد داشته باشد. برخلاف اختلال افسردگی اساسی که دورههای افسردگی حاد دارد، دیستیمیا با شدت کمتری از نشانهها همراه است، اما به دلیل طولانی بودن مدت زمان، ممکن است ناتوانیهای بیشتری ایجاد کند.
تشخیص دیستیمیا بر اساس مصاحبه بالینی و بررسی تاریخچه پزشکی و روانی فرد انجام میشود. درمان این اختلال معمولاً شامل رویکردهای رواندرمانی مانند رفتار درمانی شناختی و دارودرمانی است. آگاهی از این اختلال و درمان به موقع آن برای کاهش عوارض بلند مدت ضروری است.
با توجه به اینکه اختلال افسردگی مداوم میتواند بر جنبههای مختلف زندگی تاثیر بگذارد و توانایی فرد را در انجام کارهای روزانه محدود کند، حمایت اجتماعی و درک اطرافیان نیز از جنبههای مهم مدیریت آن به شمار میآید. مشاوره با متخصصان بهداشت روان میتواند به افراد کمک کند تا استراتژیهایی برای مقابله با چالشهای روزمره و بهبود کیفیت زندگیشان پیدا کنند.